به گزارش مشرق، در ادامه گفتگوهای اینستاگرامی انتشارات «راهیار»، یازدهمین گفتگوی مجازی این ناشر با موضوع کتاب «آقای کتاب» با حضور محمدحسین بارونقی، نویسنده کتاب و علیاصغر مرتضاییراد، نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی برگزار شد.
محمدحسین بارونقی، در ابتدای این گفتگو در توضیحاتی درباره زمینههای نگارش «آقای کتاب» گفت: یکی از موضوعات مغفولمانده در تاریخ شفاهی انقلاب بحث فروش کتابها و فعالیت کتابفروشهای انقلابی بوده است. به همین دلیل ما در تحقیقاتی که در کاشان انجام دادیم به این نقطه رسیدیم که باید به سراغ این بزرگانی که عملاً در آن برهه، نقش استراتژیک در تغذیه فکری مخاطبان در دست داشتند، برویم.
کتابفروشی که سوژه یک کتاب میشود
وی افزود: کتاب، اعلامیهها و منبر از جمله رسانههای فعال در آن زمان محسوب میشدند اما دسترسی مردم به کتاب بسیار راحت بوده است. البته تا قبل از اینکه قوانین ساواک و حکومت شاه در این باره وضع شود.
این نویسنده ادامه داد: «آقای کتاب» از چند جهت برای من جذابیت داشت. نخست اینکه موضوعی داشت که کسی تا به حال به سراغ آن نرفته است. البته در مورد فعالیت کتابفروشی، کتابهای زیادی نوشته شده اما برای کتابفروشهای انقلابی تا به حال چنین کتابی نوشته نشده بود. همین مسئله، مرا ترغیب کرد تا به سراغ نوشتن این کتاب بروم تا ببینم کتابفروشهای انقلابی چه جایگاهی داشتند و در آن برهه زمانی چه کارهایی انجام میدادند.
وی در ادامه درباره شخصیت آقای علی یزدانخواه به عنوان سوژه کتاب بیان کرد: او یک کتابفروش در بازار بود که به انقلابیون خوراک فکری میداد و آنها را تغذیه فکری میکرد. چون ما تا میگوییم انقلاب اسلامی ذهن و فکر ما بیشتر به سمت تظاهرات، شعارنویسی روی دیوارها و اقدامات مسلحانه میرود. در صورتی که چنین اقداماتی طبیعتاً یک عقبه فکری نیاز دارد و کار کتابفروشهای انقلاب هم در آن برهه زمانی تغذیه و آمادهسازی خوراک فکری و فرهنگی برای آن کسانی بوده که بار اصلی انقلاب بر روی دوش آنها بوده است.
در بخش دیگری از این گفتگوی مجازی، مرتضاییراد خطاب به نویسنده کتاب «آقای کتاب» گفت: به خاطر دارم که شما در جایی صحبتی درمورد زنجیره تولید کتابهای ممنوعه را کرده بودید. درمورد این موضوع توضیح میهید؟
بارونقی در این باره عنوان کرد: همانگونه که گفتم کتابفروشیها در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسیار مؤثری داشتند. در واقع میتوان گفت در آن مقطع، عملاً مقابله و مجاهده دو جریان فکری بود. این دو جریان شامل مارکسیستها بود که به دنبال عدالت بدون معنویت بودند و دیگری هم کتابفروشهای انقلابی بودند. البته یک دسته سومی هم بودند که به آنها انجمن حجتیه میگفتند که آنها بعد از انقلاب ظهور و بروز بیشتری پیدا کردند.
حبس به خاطر داشتن کتب مضره
وی افزود: قبل از انقلاب آنهایی که بیشتر پای مکتب امام(ره) بودند سعی میکردند کتابهای او و هممسلکهای او را پیدا و توزیع کنند که با شیوه و نگرش فکری امام خمینی(ره) آشنا شوند. برای این موضوع چه راههایی در دست آنها بوده است؟ یکی، منبرها بوده که سخنرانهای مختلف برای مردم سخرانی میکردند. دیگری اعلامیهها بوده، گزینه بعدی کتابهایی بوده که از این بزرگان به دست مردم میرسیده و ابزار دیگر هم نوار کاستهایی بود که در نجف، فرانسه و یا در جاهای دیگر پر میشده و به دست این کتابفروشها میرسیده است.
این نویسنده کتاب ادامه داد: سهلالوصولتر و دستیافتنیترین این ابزارها، اعلامیه و بعد از آن کتاب بوده است. اما بعد از برههای که حکومت میفهمد که چقدر این کتابها جریانساز بوده و مؤثر واقع میشده، شروع به فیلتر کردن این کتابها به سبک خودش میکند. ازجمله این کتابها میتوان به کتابهای آقای شریعتی، شهید مطهری، مهندس بازرگان و حتی علی حجتی کرمانی و امثال آنها که در آن زمان قلمهایی برنده و شفافی داشتند و شروع به روشنگری کرده بودند، اشاره کرد.
بارونقی خاطرنشان کرد: ساواک و حکومت وقت شروع به فیلتر کردن این کتابها میکنند تا جایی که از آوردن نام امام خمینی(ره) در کتابها هم جلوگیری میکنند. یعنی اگر نام امام جزو متون کتابی بود، در دسته کتابهای مضره قرار میگرفت. حالا چه کتابهایی این عنوان به آنها تعلق میگرفت؟ ساواک از این کتابها لیست منتشر میکند و از این کتابها اگر در کتابفروشی پیدا میشده، آن محل پلمپ میشده است و یا اگر در خانهای هم پیدا شود صاحب آن خانه زندانی میشده است. آقای یزدانخواه ضوابط امنیتی را خیلی رعایت میکردند ولی به خاطر اینکه یک رساله از امام خمینی(ره) در منزل او پیدا میکنند وی را یک ماه زندانی میکنند.
وی اضافه کرد: همه اینها دست به دست هم میدهد تا یک جریانی در قبل از انقلاب ایجاد شود و آن هم جریان کتب مضره است. ما سعی کردیم در مؤخره کتاب به این موضوع بپردازیم، زیرا بار اصلی روشنگری در کنار منبر، اعلامیهها و سخنرانیها را کتابهای بزرگان انقلاب بر دوش میکشیدند. اما به دلایل مختلف این کتابها به دست فراموشی سپرده شده است و کتابفروشهایی که بار اصلی انتقال ایدئولوژیهای فرهنگی و سیاسی را بر عهده داشتند، به کنار رفته و از خاطرات دور شدند.
میترسیدم نتوانم حق مطلب را ادا کنم
بارونقی در پاسخ به پرسشی درباره استفاده از قالب مینیمال در این کتاب گفت: با توجه به اینکه دایره افرادی که آقای یزدانخواه را میشناختند، خیلی گسترده بود، ترس داشتم که اگر به صورت تک راوی جلو برویم، نتوانیم حق مطلب را ادا کنیم.
وی افزود: او از سال ۱۳۴۲ که فعالیتهایش را شروع میکند مشتریهای فراوان و ثابتی دارد و تمامی این موارد به ما کمک میکرد تا از زاویه دیدهای متفاوت به این موضوع بپردازیم.
این نویسنده ادامه داد: شیوه ای که انتخاب کردم به این دلیل بود که بتوانم از زاویه دیدهای مختلف به چهره، شخصیت و زمانه آقای یزدانخواه بپردازم. البته از قالب مینیمال هم استقبال خوبی میشود، همین دلایل، باعث شد که به سمت روایتهای کوتاه و روان درباره سوژه کتاب رفتیم.
بارونقی خاطرنشان کرد: البته روایت کتاب به صورت تک راوی، قلمی قویتر از من میخواست و همچنین اطلاعات بیشتری از کتابفروشیهای انقلابی نیاز بود. ما نزدیک به یک سال تحقیق کردیم تا شبکه توزیع کتب مضره ساواک را پیدا کنیم. زیرا کتابهای زیادی در قبل از انقلاب معدوم شده است. از طرف دیگر نیاز بود تا به جزئیات دیگری مانند نحوه انتشار این کتابها و محل چاپ آنها دست پیدا کنیم. در آن زمان اینگونه نبوده که یک انتشاراتی کتاب را منتشر کند و سپس در شبکه توزیع عرضه شود. در واقع هر انتشاراتی برای خود یک کتابفروشی داشته است. لذا اگر قرار بود این کتب در کتابفروشی یا انتشارات مشخصی عرضه شود، قطعا با برخوردهای خشونتبار ساواک مواجه میشدند. همه این موارد دست به دست هم میداد تا آن انتشارات خود را مخفی نگاه دارد.
وی در همین باره افزود: اینکه چگونه این شبکهها را پیدا کنیم کار را برای ما مبهم میکرد. چگونه یک رساله امام خمینی(ره) از نجف که دوران تبعید را میگذراند به ایران میرسد و اینجا پخش میشود و به مخاطبان کف خیابان میرسد. تمامی این موارد کار من را پیچیده میکرد. البته من در انتهای کتاب و در بخش اسناد آوردهام که برخی از دوستان و برادران افغانستانی ما که برای دیدار امام(ره) به نجف میرفتند یک قسمتی از بار انتقال این رسالهها را بر روی دوش خود میکشیدند. آنها برگههای رساله را در لباسهای خود مخفی میکردند و به ایران میآوردند و در اختیار انتشاراتیها قرار میدادند تا آنها این مطالب را چاپ و منتشر کنند.
این نویسنده تصریح کرد: تمامی این موارد دست به دست هم میداد تا ما به سمت خردهروایتهایی برویم که بتوانیم به تک تک این داستانها بپردازیم و کتابی شد که الان در اختیار ما و مخاطبان قرار دارد.
تلاش برای یادآوری خاطرات ۶۰سال کتابفروشی
بارونقی در پاسخ به سؤال مرتضاییراد درباره مشکلات حین تحقیق این کتاب توضیح داد: این کار مقداری برای ما سخت بود اما آن قدر شخصیت آقای یزدانخواه جذابیت داشت که این سختیها را برای ما به فرصت و لذت تبدیل میکرد. آقای یزدانخواه متولد ۲۷ شهریورماه سال ۱۳۱۷ هستند و سن و سال زیادی داشتند و به خاطر شرایطی که داشتند و به دلایل مختلف یک سری از خاطرات از ذهن او رفته بود. نکته دیگر هم اینکه تا به حال انقلاب کسی به سراغ او نرفته بود تا خاطراتش را ثبت و ضبط کند. در حالی که این افراد، یک قسمت مهم و قابل توجهی از تاریخ انقلاب اسلامی را رقم زده بودند. تا قبل از اینکه آقای یزدانخواه در ایام کرونا در بستر بیماری قرار بگیرند، در تماسی گفتند که هنوز یک خاطره را برای شما تعریف نکردهاند. در واقع حالا که کتاب هم به چاپ دوم رسیده برخی از خاطراتشان را به یاد آوردند.
وی خاطرنشان کرد: به نظرم میرسد که ما شخصیت آقای یزدانخواه را از روی طاقچه فراموشی برداشتیم، انبوه خاکی که بر روی شخصیت ایشان بوده را به کنار زدیم و تازه یک تصویر مبهم از شخصیت او گرفتیم. در واقع سختی کار این بود که ما خودمان باید میرفتیم تاریخ کاشان در ایام انقلاب را مطالعه میکردیم و برای ایشان روایت میکردیم.
باورنقی اضافه کرد: ما سعی میکردیم تا او را به گذشته ببریم تا یک سری اطلاعات و خاطرات به یاد او بیاید. زیرا او علاوه بر کتابفروشی و کارهای فرهنگی، از لیدرهای اصلی تظاهراتها هم بودند.
این نویسنده یادآور شد: در آن زمان، بازار هم نقش مهمی را ایفا میکرد. به همین دلیل وقتی بازارها تعطیل میشد همه متوجه میشدند که یک اتفاقی در سایر شهرهای کشور افتاده است. زیرا رادیو و تلویزیون این اتفاقها را نمیگفته ولی وقتی بازارها تعطیل میشد همه متوجه میشدند که اتفاقی علیه مردم و امام روی داده که بازارها تعطیل شده است.
بارونقی عنوان کرد: بازار کاشان سه شخصیت اصلی داشت. اولین نفر حاج محمد آقای رسول زاده، دومین نفر حاج علی آقای یزدانخواه و نفر سوم نیز حاج جواد یزدانی بودند. در واقع آقای یزدانخواه یکی از سه ضلع اصلی بازار بود و تظاهراتهای کاشان و تعطیلیهای بازار را مدیریت میکرد. این در شرایطی بود که مغازه او در بازار حتی به دو متر هم نمیرسید.
وی اظهار داشت: تمامی این اطلاعات برای ما نشانگر این بود که او باید خاطرات زیادی را داشته باشد. اما متأسفانه بسیاری از این خاطرات را فراموش کردند. این مشکل اصلی بود که ما با آن روبرو بودیم. یکی دیگر از سختیهای کار در بخش تدوین و نگارش آن بود. ما برای اینکه بتوانیم سوژهای را که بعد از ۴۰ سال برای اولین بار به سراغش برویم، به صورت کامل، معرفی کنیم، با قالبهای مختلفی برای نگارش سر و کله زدیم.
این نویسنده ک تصریح کرد: یک بار به صورت داستانی جلو رفتیم و یک بار به صورت راوی عقل کل شروع به تدوین کردیم. اما دیدیم که به خاطر اطلاعات کم درباره سوژه، کار درنمیآید. در نهایت هم سعی کردیم با روایتهای کوتاه این مسئله را حل کنیم.
بارونقی افزود: سایر مشکلات هم مشکلات متداول بود. ما بنا داشتیم مصاحبهها را در مغازه آقای یزدانخواه ضبط کنیم زیرا اعتقاد داشتیم که آن مغازه و محیط کار ممکن است به او کمک کند تا خاطرات بیشتری را به خاطر بیاورد. اما از طرفی در میان مصاحبه، مشتری وارد مغازه میشد و از آنجایی هم که اولویت برای حاج آقا یزدانخواه راه انداختن کار مردم بود، او بلند میشد و کار مشتری را راه میانداخت. این اتفاق، چندین بار در مصاحبههای ما رخ داد.
شصت سال کتابفروشی
بارونقی در پاسخ به پرسش مرتضایی راد درباره پرداختن به ابعاد مختلف زندگی سوژه کتابش عنوان کرد: آقای یزدانخواه در حدود ۶۰ سال کتابفروشی داشتند و در این سالها برهههای مختلفی از تاریخ انقلاب را درک کرده است. بر این اساس هرکدام از این نسلها آقای یزدانخواه را با یک سری ویژگیهایی میشناسند. به دلیل اینکه مخاطبان و راویان کتاب «آقای کتاب» در همه ردههای سنی و نسلها بودند سعی کردیم تا در این کتاب به همه این زاویهدیدها بپردازیم و این ویژگیها را به هم وصل کنیم.
وی افزود: دوستانی که از سال ۱۳۴۲و حتی قبل از آن، سال آقای یزدانخوه را میشناختند او را بیشتر با عنوان کسی که رساله میفروخته، میشناسند. در واقع تنها کتابفروشی کاشان که رساله امام خمینی(ره) را به مردم عرضه میکرد، او بود. البته ساواک از این موضوع هم باخبر بود ولی به دلیل زیرکیهایی که حاج آقای یزدانخواه، داشته گیر نمیافتاد.
این نویسنده ادامه داد: بعد از انقلاب و در برهه زمانی جنگ به دلیل اینکه فرزند او در جنگ شهید شده، بسیاری او را به عنوان پدر شهید میشناسند. نسلهای دهه ۶۰ او را به انصافش میشناسند. او نزدیک به ۲۵ سال رئیس صنف کتابفروشهای کاشان بوده است. در کاشان اگر بخواهید بپرسید یک آدم بازاری منصف که بتوانید پشت سر او نماز بخوانید کیست؟ اکثر افراد بازار حاج آقای یزدانخواه را مثال میزنند.
بارونقی خاطرنشان کرد: این موارد نشان میدهد که او یک مراقبه ۶۰ ساله دارد. از ظرف پول خوردی که او در حجره خود در بازار داشت بگیرید تا شاگردهایی که میگرفته و یا نوع قیمتگذاریهایش. مثلا خودش میگوید قرآنی را که ۱۰۰۰ تومان میخریدم، خودم را موظف کرده بودم که بیش از ۱۰۰ تومان از آن سود نگیرم. در حالی که که شاید پشت همان قرآن قیمت ۱۵۰۰ تومان درج شده بود.
تکثیر «آقای کتاب»
وی اضافه کرد: این شیوه اقتصادی برای هر اقتصاددانی و فرد معمولی جذاب است. این ویژگیهای مختلف آقای یزدانخواه است که شخصیت او را نه فقط برای من بلکه برای مخاطبان مختلف جذاب میکند. حالا این منش اقتصادی آقای یزدانخواه از کجا میآید؟ از آنجایی که او یک فردی به شدت مقید است. البته متاسفانه امروز دیگر وضعیت جسمانی مناسبی ندارند.
بارونقی عنوان کرد: او در مسائل دینی به شدت فرد مقیدی است. این تقید خالص به نظرم در نسل اول انقلاب بسیار پررنگ است. افرادی که پای کار انقلاب ایستادند و جزو افرادی هستند که بعد از انقلاب هم چه در اصلاحطلبها و چه در اصوالگراها در ابعاد مختلف این تقید را داشته و دارند.
وی اظهار داشت: این تقید در فعالیتهای آقای یزدانخواه در بازار و شیوههای تربیتی او و حتی انتخاب کتابها و شیوه کتابفروشی او به خوبی نشان داده است. به نظرم جا دارد تا به شیوه کتابفروشی او نیز بپردازیم. همه این موارد دست به دست هم داد تا چهره آقای یزدانخواه برای نسلهای مختلف قبل و بعد انقلاب جذاب باشد.
بارونقی تصریح کرد: بعد از انقلاب فضا برای رشد کتابفروشیهای انقلابی باز شده بود و طبیعتا باید رشد میکردند، زیرا آن شرایط بد قبل از انقلاب نبود و عملاً باید کتابفروشیهای انقلابی زیادی را شاهد بودیم. اما میبینیم که بعد از گذشت ۴۰ سال کتابفروشیهای انقلابی زیادی بخصوص با آن مَنشی که آقای یزدانخواه داشته، چندان سراغ نداریم. در واقع، یکی از آن دلایلی که موجب شد تا ما به سراغ نگارش کتاب «آقای کتاب» برویم همین موضوع بود که شیوه زندگی و منش کتاب فروشی آقای یزدانخواه را جدای از اینکه معرفی کرده، تکثیر کنیم.
گفتنی است علاقمندان برای تهیه کتاب «آقای کتاب» ؛ زندگی و زمانه حاج علی یزدانخواه علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند با مراجعه به سایت Ammaryar.ir این کتاب را با تخفیف انتشارات «راه یار» تهیه کنند. نسخه الکترونیکی این کتاب نیز از طریق سایت و برنامه کتابخوان «طاقچه» در دسترس است.